علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
آبجی عفیفهآبجی عفیفه، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
شریفه بانوشریفه بانو، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک، علی من

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات پسر کوچولوش جاودانه بشه

اولین دندونپزشکی پسرطلا

سلام به گل پسر خودم. اومدم از خاطرات یه سفر خوب برات بنویسم. روز دوشنبه پنجم اسفند، یه اردوی خانوادگی برامون تدارک دیده بودن از طرف شورای سیاستگذاری. ماهم راهی مشهد شدیم. چند شبی میشد که توی خواب ناله میکردی و ماهم فکر میکردیم خواب بد میبینی. اما روز دوشنبه صبح فهمیدیم دندونت خیلی درد میکنه. خلاصه صبح از شدت درد گریه میکردی. قطره دندون درد برات میریختم میسوختی و اشک میریختی. اینقدر دلم می‌سوخت واست که حد نداره. کاری هم ازم برنمیومد. خلاصه راهی شدیم. به تربت رسیدیم باز بی تاب شدی از درذ. اذان مغرب رسیدیم مشهد. به دایی جون زنگ زدم که دکتر فاطمی که دوست دایی جونه، هماهنگ کنه ببریمت. دایی هم زحمت کشیدن دکتر ...
15 اسفند 1398

انتخابات

رای میدهم بخاطر ادای وظیفه سلام به گل پسرم دوره قبل انتخابات مجلس شما ده روزه بودی . شمارو پیش عزیز گذاشتیم و با آبجی رفتیم رای دادیم. و این دوره ماشاءالله مردی شدی واسه خودت و همراه منو آبجی جون اومدی پای صندوق همیشه در صحنه باش عزیزم ...
2 اسفند 1398

نقاشی جدید

سلام گل من این روزا شکر خدا به نقاشی و کاردستی علاقه مند شدی. تازگی موقع آدمک کشیدن براش بدن هم میکشی. اینجا خودت و آبجی عفیفه رو کشیدی که بقول خودت آبله مرغون گرفتین فدای اون قوه تخیلت موفق باشی ...
1 اسفند 1398
1